اخبار

“آینده سال 2050: آیا می‌توان طبیعت و انسان‌ها با هم رشد کنند

علم مسیر روشنی را تا سال 2050 به ما نشان می دهد که در آن هم طبیعت و هم 10 میلیارد انسان می توانند با هم رشد کنند.

نوشته شده برای مجله Nature Conservancy پاییز 2019 توسط هدر تالیس، دانشمند ارشد سابق TNC.

چند سال پیش سازمان حفاظت از طبیعت روند ارزیابی مجدد چشم انداز و اهداف خود را برای اولویت بندی کار خود در سراسر جهان آغاز کرد. بیانیه حاصل خواستار جهانی شد که در آن “طبیعت و مردم در آن شکوفا شوند و مردم برای حفظ طبیعت به خاطر خود و توانایی آن برای تحقق و غنی سازی زندگی ما اقدام کنند.”

به نظر می رسد آینده شیرینی باشد، اما اگر شما هم مانند من دانشمند باشید، بلافاصله شروع به تعجب می کنید که این جمله به معنای عملی چیست. آیا واقعاً می توانیم به آنجا برسیم؟ آیا حتی امکان دارد که مردم و طبیعت با هم رشد کنند؟

رهبران ما هم همین سوال را داشتند. در واقع، زمانی که بیانیه چشم انداز برای اولین بار در یک جلسه هیئت مدیره ارائه شد، رئیس جمهور ما خم شد و از من پرسید که آیا علم لازم برای حمایت از آن را داریم یا خیر.

گفتم: «نه. اما ما می توانیم سعی کنیم آن را کشف کنیم.

در نهایت، من یک تیم مشترک از محققان را گرد هم آوردم تا بررسی دقیقی درباره اینکه آیا واقعاً می‌توان هم برای مردم و هم برای طبیعت بهتر انجام داد، گرد هم آورد: آیا می‌توانیم آینده‌ای داشته باشیم که در آن مردم غذا، انرژی و رشد اقتصادی مورد نیاز خود را بدون قربانی کردن طبیعت بیشتر به دست آورند. ?

مدل سازی وضعیت موجود: جهان در سال 2050 چگونه خواهد بود

با همتایان خود در دانشگاه مینه‌سوتا و 11 دانشگاه دیگر، اتاق‌های فکر و سازمان‌های غیرانتفاعی، کار را با بررسی اینکه کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند جهان در سال 2050 از نظر رشد جمعیت و توسعه اقتصادی چگونه خواهد بود، شروع کردیم. معتبرترین پیش بینی ها تخمین می زنند که جمعیت بشر از حدود 7 میلیارد نفر امروز به 9.7 میلیارد نفر تا سال 2050 افزایش خواهد یافت و اقتصاد جهانی سه برابر امروز خواهد بود.

گام بعدی ما ایجاد مجموعه‌ای از مدل‌های ریاضی برای تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر این رشد بر تقاضای غذا، انرژی و آب بود.

ما ابتدا پرسیدیم که اگر به انجام کارها به روشی که قبلاً انجام می دادیم ادامه دهیم، طبیعت در سال 2050 چگونه عمل می کند. برای پاسخ به این، فرض کردیم که زمین‌های زراعی و مراتع در حال گسترش از زمین‌های طبیعی، به شکل امروزی، کنده می‌شوند. و ما هیچ محدودیت جدیدی برای سوزاندن سوخت های فسیلی قائل نشدیم. ما این را سناریوی “کسب و کار طبق معمول” نامیدیم. این راهی است که امروز در آن هستیم. در این مسیر فعلی، بیشتر انرژی جهان – حدود 76٪ – از سوختن سوخت های فسیلی تامین می شود. این امر میانگین دمای زمین را تا حدود 5.8 درجه فارنهایت افزایش می دهد و باعث ایجاد آب و هوای شدیدتر، خشکسالی، آتش سوزی و سایر الگوهای مخرب می شود. این انرژی کثیف همچنین نیمی از جمعیت جهان را در معرض سطوح خطرناک آلودگی هوا قرار خواهد داد.

ما ابتدا پرسیدیم که اگر به انجام کارها به روشی که قبلاً انجام می دادیم ادامه دهیم، طبیعت در سال 2050 چگونه عمل می کند.

در همین حال، مقدار کل زمین های زراعی تقریباً به اندازه ایالت کلرادو افزایش خواهد یافت. مزارع همچنین از افزایش تنش آبی رنج خواهند برد – به این معنی که آب کافی برای تامین آسان نیازهای کشاورزی و تامین آب مورد نیاز شهرهای مجاور، شهرک ها و حیات وحش وجود نخواهد داشت.

در این سناریوی معمولی، ماهیگیری در سراسر جهان به حال خود رها شده است و هیچ اقدام اضافی برای محافظت از طبیعت فراتر از آنچه امروز داریم وجود ندارد. در نتیجه، صید ماهی سالانه 11 درصد کاهش می یابد زیرا شیلات به دلیل شیوه های ناپایدار به لبه پرتگاه سوق داده می شود. در خشکی، ما در نهایت 257 میلیون هکتار (حدود 10 کلرادو) از جنگل‌ها و مراتع بومی خود را از دست می‌دهیم. با افزایش خشکسالی و مصرف آب، به ویژه برای کشاورزی، سیستم های آب شیرین نیز آسیب می بینند.

به طور کلی، سال 2050 پیش بینی شده توسط این مدل کسب و کار معمول، دنیایی از کمبود است که نه طبیعت و نه مردم در آن شکوفا نمی شوند. آینده در این سناریو بسیار تاریک است – مطمئناً این دنیایی نیست که هر یک از ما بخواهیم در آن زندگی کنیم.

ما می خواستیم بدانیم، “آیا واقعاً باید اینگونه باشد؟”

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا